محل تبلیغات شما

دوباره داره مناسبت میاد و حال من بد میشه اینکه همیشه گند زده میشه به مناسبت ها.

دیروز جمعه بود و خونه بودیم. هر وقت خونه است دعوامون میشه. اون حرف میگه به شوخی و منم سریع گارد میگیرم و دلم میشکنه. آخرش کشید به فحش و فحش کاری و رفت حموم. فک کن من با نازبانو رفته بودم حموم. چون ما روفرشی رو تو حموم میتیم، کفش پر آشغال بود. کلی آب ریختم و اتفاقا این سری خیلی قشنگ تمیز کردم. بعدش همسر میخواست بره. شروع کرد به غر غر که همینا رو خوب تمیز نکردی!!!! گفتم به خدا کلی این سری تمیز کردم و . (حالا همیشه من بهش میگم که حداقل همون موهای سر چاه رو تمیز کن. فک کنم فقط میخواست تلافی کنه) میگه پس اینا چیه؟ ۲ ۳ تا تکه سوخته نون بود. گفتم اینارو از کجا درآوردی؟ چون واقعا برام سوال بود. میگه از زیر در. میگم بابا من زیر درو چطور تمیز کنم؟ در بسته که دیده نمیشه. درو باز کنم آب بگیرم؟ میگه من نمیدونم. خیلی دلم شکست که همه تمیزی ها رو نمی بینه و واسه همونا گیر داده. بهش گفتم به خدا ازت نمیگذرم . میگه نگذر. دیدم براش مهم نیستم، منم دست گذاشتم رو چیزی که میدونستم حساسه. گفتم وایسا خدا سر دخترت میاره. بعد که دیدی شوهرش همین طور اذیتش کرد و غصشو خوردی. که عصبانی شد و فحش و .

بعد که رفت حموم و نازبانو خوابید، به خود خدا گفتم ازت نمیگذرم با این زندگی های مزخرفی که برامون ساختی. الان مگه چشونه خارجی ها؟ با یکی که نمیسازن میرن با یکی دیگه. حالا الان من خیلی آرامش دارم؟ هه!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها